هدیه خدا به مامان و بابا

ساعت کار دستی

سلام پسرم  الان که این متن را می نویسم تو در خواب ناز هستی  باورم نمی شود هنوزه که هنوزه وقتی می خوابی دلم  برایت تنگ می شود امروز دمپایی مرا به پا کردی و با ذوق  به طرفم می امدی که یهو خوردی زمین چانه ات به پله خورد  و خونمردگی ایجاد شد لثه ی زیر دو تا از دندان هایت هم خونی  شده بود من خیلی ترسیدم خدارا شکر چیزی نشد فکر کردم شاید دندانهایت شکسته باشند عزیزم من تحمل درد کشیدنت را ندارم مدتی است که همیشه فکر می کنم تورا از دست خواهم داد بی اراده گریه ام می آید تو همه ی وجودم شدی و من با وجود اینکه تو همیشه در کنارم هستی دلتنگت می شوم  ...
13 ارديبهشت 1394
1